دروغ می گفت.........
دروغ می گفت........
دیگری را دوست می داشت...
بارها از او پرسیدم دوستم داری می گفت:آری
آخر از پای شکیبایی افتادم گفتم راستش را بگو هرچند هم که سخت باشد تو را خواهم بخشید......
آیا پای یکی دیگر میان است؟
کمی چرب زبانی کرد و در آخر گفت: آری
گفتم تو سال ها به من دروغ گفتی این بار من به تو دروغ می گویم:
« تو را هرگز نخواهم بخشید»
نظرات شما عزیزان:
سلام
وبلاگ بسیارجالبی داری!اگه وقت کردی به ما یه سر بزن!!!!!!
وبلاگ بسیارجالبی داری!اگه وقت کردی به ما یه سر بزن!!!!!!
علی چرا نمیای چت روم؟
ارسال توسط علی جعفرزاده
آخرین مطالب